مالچ پاشی نفتی در ابوزیدآباد

مالچ پاشی نفتی در ۵۰۰ هکتار از زیست بوم شنزاری روستای حسین آباد ابوزید آباد از توابع شهرستان آران و بیدگل آباد واقع در استان اصفهان آغاز گردیده و در نهایت تأسف حیات وحش این منطقه شدیدا در معرض خطر نابودی قرار گرفته است. این زیست بوم شنزاری دارای پوشش گیاهی و تنوع زیستی بسیار غنی می باشد که مالچ پاشی نفتی باعث نابودی آن می گردد. بسیاری از گونه های جانوری و گیاهی موجود در آن کاملا خاص و انحصاری این شنزارها می باشند که با تغییر کاربری و تخریب زیستگاه همه آنها از بین خواهند رفت. زیست بوم شنزاری ابوزید آباد مانند سایر زیست بومهای دیگر طی هزاران سال به کمال خود رسیده و توانسته گونه های جانوری و گیاهی بسیار خاص و ارزشمندی در خود پرورش دهد. همانگونه که مستحضرید مالچ پاشی نفتی تمام میکروارگانیسمها، حشرات، خزندگان، پستانداران کوچک و حتی متوسط الجثه را از بین می برد. جانوران بزرگتر، منطقه را ترک می کنند و مشکلات فراوانی برای آنها به وجود می آید.
در زیر به برخی از این گونه های جانوری و گیاهی در منطقه ریگ بلند مرنجاب و ابوزیدآباد اشاره می گردد:
گونه های جانوری:
پستاندار: گربه وحشی ، گربه شنی ، کاراکال ، روباه معمولی ، روباه شنی ، شغال ، کفتار ، گرگ ، بزمجه
گونه پرندگان: هوبره ، باقرقره ، گونه های مختلف شکاری ، جغد انبار ، شاه بوف
گونه خزندگان :آگامای استپی ، آگامای سروزغی ، مارمولک لایزرلینگ ، افعی شاخدار ، مار جعفری ، شترمار شیرازی ، کورمار ، تیرمار ، مار آتشی ، گونه اندمیک اسکنیک ، کارشکل مرنجاب ، گونه اندمیک خزنده ، ارمیاس مرنجاب
گونه های گیاهی: نی، اسکنبیل، پده، افدرا، سه گونه استپیا، دم گاوی، اشنان، کلبیت، قیچ اندمیک کاشانی و گیاهان دارویی با ارزش.
با مالچ پاشی نفتی دست کم بیش از پنجاه گونه جانوری و گیاهی (که برخی از آنها در معرض هستند) نابود خواهند شد و این درحالیست که حتی قرق و مدیریت ناقص در این منطقه در دو سال گذشته موجب چند برابر شدن پوشش گیاهی و جانوری گردیده است.
در همین راستا سی نفر از اساتید و اعضای هیئت علمی رشتههای مختلف دانشگاهی در حوزه گیاهشناسی، اکولوژی، تنوع زیستی و… با نوشتن نامهای خطاب به کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی خواستار پایاندادن به استفاده از مالچ نفتی در تثبیت ناهمواریهای ماسهای شدند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این اساتید در نامه خود با برشمردن مضرات مالچهای نفتی و نداشتن پشتوانه علمی، برای کمک به وزارتخانه در این زمینه اعلام آمادگی کردند. در بخشهایی از نامه این اساتید با اشاره به اولویتهای مدیریت جدید وزارتخانه که کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست اعلام شد، آمده است:امضاکنندگان زیر مراتب مخالفت خویش با استفاده از خاکپوش – مالچ – نفتی در مناطق بیابانی و شنزارهای استان خوزستان را به دلایل زیر اعلام میداریم و خواستار تجدید نظر در برنامههای مالچپاشی سایر نقاط هستیم:
- استفاده از مالچ نفتی برای تثبیت ماسه، یکی از روشهای منسوخ گذشته در قبل از انقلاب بوده که بدون تحقیق بیش از نیمقرن پیش که دانش بومشناختی بسیار اندک بود به ایران وارد و بدون پشتوانه علمی از آن پس در هیچ جای جهان حتی در آسیای میانه استفاده نشده است. در مناطقی از ایران مرکزی که در گذشته با کمک مالچ تاغکاری شده است، بنا بر مشاهدات در کل کشور، چون باعث نابودی فون طبیعی منطقه و گونههای گیاهی همراه شده است، همه جنگلهای تاغ دستکاشت آفتزده شده است و بیشتر آنها به بیابانهای مرده تبدیل شدهاند. فاجعه تا آنجا گسترش یافته است که حتی یک درختچه سالم تاغ در این تاغکاریها دیده نمیشود. بنابر یافتههای دقیق علمی و بر اساس توصیههای انجمن بینالمللی احیای اکولوژیکی، احیای یک اکوسیستم تنها باید بر اساس روشهای طبیعی و توانمندیهای ذاتی یک منطقه باشد تا همه اجزای اکوسیستم در تعادل با آن باعث پایداری آن شوند.
- شنزارها از مهمترین واحدهای ژئومورفولوژیک مؤثر در تصفیه و انتقال پایای بارندگیهای جوی به سفرههای آب زیرزمینی هستند. استفاده از مالچ بهخصوص در فصول پرباران مانع از نفوذ آب به سفرههای آبهای زیرزمینی و اتفاقا در منطقه حساس خوزستان باعث سیلابهای محلی میشوند. مطابق پژوهشهای انجامشده در بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، لایه مالچپاشىشده ناتراوا بوده و از نفوذ باران جلوگیرى میکند. همچنین در اثر تابش آفتاب ترکیبات اروماتیک و گوگرددار و فلزات سنگین وارد هوا میشود که مواد شیمیایی خطرناک بوده و منجر به مسمومیت و تنگی نفس افراد میشود.
- اکولوژیستهای مناطق خشک معتقدند که چنانچه میزان بارندگی رسوبات بادی بیش از ۸۰ میلیمتر باشد با ایجاد قرق و مدیریت سرزمین، این رسوبات پوشش گیاهی مناسبی خواهد یافت. متوسط بارندگی استان خوزستان بر اساس آمارهای درازمدت سازمان هواشناسی ۲۸۴ میلیمتر (بیشتر از تهران با ۲۳۲ میلیمتر) و در ایستگاه بستان ۱۹۲ میلیمتر است. در دو سال آبی گذشته طبق آمار وزارت نیرو متوسط بارندگی در حوضههای آبریز منتهی به دشت خوزستان به ۴۸۰ میلیمتر رسیده است که حتی از بارندگی حوضه آبریز دریای خزر با ۴۳۳ میلیمتر هم بیشتر بوده است. این میزان بارندگی فرصت خدادادی جهت تشکیل پوششهای گیاهی پایدار است. ریگزارهای خوزستان به دلیل دریافت این مقدار بارندگی جزء ریگزارهای دارای پوشش گیاهی بسیار غنی به شمار میآیند.
- تپههای ماسهای به دلیل محتوی کمرس و سیلت نقش بسیار جزئی در ایجاد ریزگرد دارند. ریزگردها از رسوبات دانهریز تشکیل شدهاند که حاصل خشکشدن تالابها، تخریب اکوسیستمهای طبیعی و دیم غیراصولی میباشند که خوشبختانه با بارندگیهای دو سال اخیر تا حد زیادی برطرف شدهاند و اگر هم وزارت کشاورزی دنبال مهار ریزگرد برای همیشه است بایستی امکانات مالی خود را با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست در راستای احیای تالابها و مدیریت اکوسیستمهای تخریبشده صرف کند.
- عملیات مالچ باعث مرگ لایه زیستی بهخصوص در فصل بارندگی میشود. جنابعالی به عنوان استاد میکروبیولوژی خاک بهتر از هر کس میدانید که حفظ لایه زیستی ضامن بقای گیاهان خودروست. این لایه زیستی از میکروارگانیسمهای مفید و بهخصوص سیانوباکترها تشکیل میشود که با ایجاد ترکیبات موسیلاژی باعث تثبیت طبیعی ماسه میشوند. برای آنکه پوشش گیاهی منطقه ثابت گردد فقط کافی است با ایجاد قرق و مراقبت از ورود دام به این مناطق- که تقریبا هیچ هزینهای جز مدیریت ندارد – آن مناطق را به زیباترین و سرسبزترین نقاط کشور تبدیل و به عنوان جاذبههای گردشگری درآمد پایدار برای استان و مردم بومی ایجاد کرد.
- مالچ نفتی علاوه بر داشتن ترکیبات سمی فرار که برای تنوع زیستی اعم از تنوع گیاهی، جانوری و میکروبی خطرناک است، حتی برای مردم هم مضر است. مناطق مالچپاشیشده به دلیل رنگ سیاه جاذب تابش خورشید است که باعث افزایش چنددرجهای دما در منطقه میشود. طبق آمار سازمان هواشناسی در تابستانها دمای هوا در دومتری زمین و در سایه در ایستگاه بستان تا ۵۲ درجه افزایش مییابد. این دما در سطح زمین بسیار بیشتر است. در این مناطق مالچ سیاهرنگ با جذب انرژی گرمایی دمای سطح ماسه را تا ۷۰ درجه و شاید هم بیشتر افزایش میدهد. پدیدهای که در کوتاهمدت باعث مرگ موجودات زنده و در درازمدت نه تنها فون و فلور منطقه بلکه حتی بانک بذر طبیعی منطقه را نیز در معرض نابودی قرار میدهد.
- تپههای ماسهای ایران مرکز تنوع گونههای گیاهی و جانوری منحصربهفردی هستند که در طول تکامل فلات ایران ذخیرهگاه نادرترین و قدیمیترین موجودات بهخصوص خزندگانی میباشند که حفظ آنها برای تعادلبخشی و حفاظت بیولوژیکی اکوسیستمها و کشاورزی در مقابل آفات لازم میباشد. عملیات مالچپاشی با نابودی گونههای بومی زمینه را برای ورود آفات و گونههای مهاجم فراهم میکند و ضرورت دارد جلوی آن گرفته شود. مالچپاشی فون بیمهرگان خاکزی این مناطق را که بسیاری از آنها در چرخههای مواد در اکوسیستم نقش اساسی دارند نابود و به این ترتیب کل اکوسیستم را ناپایدار میکند. در سال ۱۳۹۸ مالچپاشی خوزستان در یکی از معدود زیستگاههای پرندهای در معرض انقراض به نام خروس کولی انجام شد، پرندهای که تنها ۲۲ عدد از آنها در ایران ثبت شده است.
۸- رسوبات بادی بر اساس انرژی باد و پوشش گیاهی به سه دسته فعال، نیمهفعال و غیرفعال تقسیمبندی میشوند. نتایج پژوهشها ریگزارهای استان خوزستان را در گروههای نیمهفعال و غیرفعال تقسیمبندی کرده است. از این رو نیازی به مالچپاشی ندارند.
در پایان ما امضاکنندگان ضمن اعلام آمادگی برای هر گونه کمک به آن وزارتخانه از جنابعالی به عنوان دغدغهمند علمی کشور انتظار داریم که با تشکیل کمیتهای مستقل از استادان و محققان ضمن توقف ادامه مالچپاشی در خوزستان – که تا به حال دو بار به حکم قضائی متوقف و مجددا با نفوذ شروع به کار کرده است – سیاستهای فعلی حاکم بر سازمان جنگلها و مراتع و اطلاعاتی که
بر مبنای آن مالچپاشیهای غیراصولی انجام میشود مورد تجدید نظر قرار دهید.
متأسفانه سازمان جنگلها و مراتع در سالهای اخیر به توصیههای علمی و مشفقانه بومشناسان و زیستشناسان مبتنی بر پایداری اکوسیستمی، استراتژی خود را به رویکردی فیزیکی-سازهای، پرهزینه و پیمانکارمحور تغییر داده است که از نمونههای بارز آن میتوان به عملیات مالچپاشی، آبخیزداری سازهای و کشت گونههای مضر و مهاجم در مناطق جنگلی و بیابانی اشاره کرد. فراموش نکنیم که خاک بستر حیات است و آلودگی و تخریب آن گناهی نابخشودنی که نه تنها تنوع زیستی بلکه امنیت غذایی و اجتماعی کشور را در معرض خطر قرار خواهد داد.








این کار واقعا انسانی نیست و جان حیوانات حیاط وحش در خطره
این اتفاقات باید بیشتر به اشتراک گذاشته بشه تا به گوش مردم برسه.ممنون از شما که حمایت میکنید از محیط زیست.امیدوارم همیشه در مسیر موقیت باشید